ru24.pro
Tabnak
Август
2025
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23
24
25
26
27
28
29
30
31

روایت شب وحشت آمل از زبان بازمانده خانواده

0
Tabnak 
در همین لحظه، مردی با اسلحه در دست، میان ازدحام جمعیت ظاهر شد. او داماد خانواده بود؛ کسی که همسایه‌ها لحظاتی قبل صدای گلوله‌هایش را شنیده بودند. نگاه‌ها به او خیره شد. چهره‌ای خون‌آلود، مضطرب و وحشتی در هم تنیده، در حالی که نفس‌های بریده می‌کشید و به دنبال راهی برای فرار بود.