ru24.pro
World News in Persian
Январь
2024

دو یار زیرک و از باده‌ی کهن…

0
ILNA 

افشین علا در یادداشتی درباره یکی از دیدارهای خود با استاد «مظاهر مصفا» از او و همسرش امیربانو کریمی نوشت.

افشین علا به بهانه‌ی درگذشت امیربانو کریمی، به نقل خاطراتی از وی و همسرش پرداخت. که متن آن به شرح زیر است:

چهار سال پیش در روزهای پایانی عمر استاد «مظاهر مصفا» همراه با دوست دانشورم جناب دکتر شالویی به عیادت ایشان رفتم. اما با دیدن آن جسم رنجور که نیمه‌هشیار بر تخت افتاده بود، دنیا بر سرم آوار شد و اشک، امانم نداد. پس به آرامی بر دست استاد بوسه زدم تا مبادا زحمتی تازه بر آن جان خسته بیفزایم. اما شگفتا که آن استاد یگانه که توان کنار کشیدن دست‌های ادب‌آفرین خود را نیز نداشت، به سختی چشم‌ها را از هم گشود و به اشارتی مرا _بی‌آن‌که بشناسد_ به سوی خود خواند. با احتیاط، بر صورت تکیده‌اش بوسه زدم و شنیدم که با صدایی ضعیف اما مهرآگین گفت: «کجا بودی عزیزم؟» و بعد چشم‌ها را بست و دوباره به عالم خلسه رفت. اندوه و دریغ ناشی از دیدن آن شیر خفته بر تخت، تاب و قرار از من ربوده بود. اما ملاقات چهره‌ی خندان، صبور و دوست داشتنی پیر و استادی دیگر یعنی «امیربانو کریمی» همسر گرامی استاد مصفا که همچون پرستاری مهربان و طبیبی حاذق بر بالین یار و شریک دیرسال زندگی‌اش ایستاده بود، بذر شادی و امید را دیگربار در دلم شکوفا کرد. زمانی هم که به صحبت نشستیم و از گنجینه‌ی فضل، دانش و خاطرات پربار آن بانوی فاضل بهره‌مند شدیم، ساعاتی شیرین و به یادماندنی بر من گذشت.