مرثیهای که ایستاده مینویسم؛ از نوزاد کفن شده تا شهیدهای گمنام!
وارد کانتینر شدم؛ روی هر کفن نوشتهای بود: دختر ششساله، زن چهلویک ساله، و در انتها کفنی کوچکتر از نوزاد تازهمتولد شده. رویش نوشته بود: «تکهای بدن از شهیدهای گمنام.»