وقتی با ۵۰۰ میلیون هیچ گرهی باز نمیشود!
0
غلامرضا بنی اسدی: خوشحال بود. خیلی خوشحال! میگفت وامِ ۵۰۰ میلیونیِ مسکن اش جور شده است. بررسی میکند که در کدام منطقه خانه بخرد. خوشحال بود آنقدر که دلم نیامد خراشی بردارد این ذهنیتِ شکل گرفته برای او. انشااللهای گفتم و خداحافظی کردم. چند روز بعد، اما او را دیدم. پکر، گیج، دچار یاس. انگار آدم دیگری شده بود. نه تنها از آن شادی و شادابی در او خبری نبود که جای هما آنها را یاسی گنگ گرفته بود. میگفت با ۵۰۰ میلیون تومان هیچ کاری نمیشود کرد!