منا و تعادل ناپایدار جهان سیاست
عباس آخوندی نوشت: جهان اسلام نیاز به اندیشه و پویایی تازه مبتنی بر فهم تازه از توحید و شرک در جهان پسا مدرن و منطبق با فلسفهی نو از زندگی دارد. جهان در حال حرکت بر لبهی تیغ است. ببینیم تا به کدام سو تمایل پیدا میکند.
در جهان چند قطبی موجود شاید منطقهای به ناپایداری منا نباشد. البته این خود بخشی ناشی از تعادل ناپایدار غرب در جهان در حال گذار از تک قطبی به چند قطبی و بخشی دیگر ناشی از پویایی تحولات درونی منطقه منا است. در موقعیتهای این چنینی نیروهای تازه نفس هرچند کوچک میتوانند جریان غالب را به سوهایی کاملا ناشناخته هدایت کنند که هیچکس آن را پیشبینی نمیکردهاست. از اینرو فهم پویایی جهان موجود و داشتن دورنمایی از جهان آینده و کنش درست، با ظرفیت همافزایی جهانی مبتنی بر سبک زندگی نو و اقدام بهموقع در هدایت تحولات جهانی نقش تعیین کننده خواهد داشت. بیگمان، در این موقعیت، قدرت سخت نقش تعیین کنندگی پیشین را نخواهد داشت و قدرت نرم مبتنی بر بازگشت به گذشته چون حرکتهای منشعب از اخوانالمسلمین در منطقه منا راه بهجایی نخواهند برد و بیشتر خرابی بهبار میآورند. جهان اسلام نیاز به اندیشه و پویایی تازه مبتنی بر فهم تازه از توحید و شرک در جهان پسا مدرن و منطبق با فلسفهی نو از زندگی دارد. جهان در حال حرکت بر لبهی تیغ است. ببینیم تا به کدام سو تمایل پیدا میکند.
گفته میشود که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل 79 بار در کنگره امریکا مورد تشویق قرار گرفتهاست. این در حالی است که تعداد جانباختگان فلسطینی در غزه به حدود 39هزار شهید، تعداد مجروحان حملات جنایتکارانه اسرائیل به بیش از 200هزار تن رسیده است. و تعداد آوارگان رقمی بیش از 800هزار نفر را نشان میدهد. جنایات جنگی، پاکسازی نژادی و اعمال تبعیضهای آپارتایدی نتانیاهو و همدستان او در دیوان کیفری بینالمللی به ثبت رسیده و احکام محکومیت مقدماتی آن صادر شدهاست. بدیهی است که تشویق و پشتیبانی همهجانبه از چنین رژیم جنایتکاری مورد پذیرش هیچ وجدان بیدار انسانی در هیچ کجای جهان نیست. و این اقدام موجب هیچ افتخاری برای کنگره و مردم امریکا نمیباشد. البته در ماههای گذشته شاهد خیزش اجتماعی وجدانهای بشری در دانشگاهها و جامعهی مدنی امریکا، اروپا و سایر قارهها بودیم. فراتر آنکه بسیاری از دولتها در قارههای مختلف نیز آشکارا از رفتار اسرائیل اعلام بیزاری کردند. بیگمان، تکیهی نتانیاهو و متحدانش به نیزه راه بهجایی نمیبرد و چز سقوط سرنوشتی ندارد. و این خود بزرگترین نشانه بر وضعیت تعادل ناپایدار جریان غالبِ موجود در جهان سیاست است. تاریخ نشان داده است که نیروهای سرکوب دیر و یا زود تسلیم نیروی اجتماعی میشوند.