کاش بتوانیم یک پرچم بخریم!
روی میزشان به جای سیاهه عزاداری یک روسری مشکی انداختهاند؛ ساده نبود و طرحهایی داشت، انگار متعلق به مادر یکی از همین بچهها باشد. یک روسری، یک سینی خالی و یک دستگاه کوچک پخش صدا. همین!