سیلی حاجاحمد به پاسداری که اسیر عراقی را زد
بهمحض اینکه آنرزمنده به حاجاحمد نزدیک شد، حاجاحمد یکی خواباند در گوش او. سیلی بسیار محکمی زد که اینبنده خدا پرت شد به عقب. طرف عصبانی شد و گفت: چرا میزنی؟ این به امام فحش داد.